آنوشا کوچولو آنوشا کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

آنوشا فرشته کوچولوی خونه ما

16 ماهگرد آنوشا

یک ماه دیگه گذشت و دخملک نازپری مامان وارد 17 ماه زندگیش شد از کارهای جدیدت بگم که خیلی خانم و فهمیده شدی ده روزی میشه که وقتی برای تعویض پوشک به دستشویی میریم و پوشکت و باز میکنم تا میگم آنی جیش کن جیش میکنی و برای خودت دست میزنی جالبه که همشه هم جیش داری !!!ا چهارده تا مروارید خوشگل داری 4 تا بالا 4 تا پائین و 4 تا دندون کرسی و 2 تا نیش فک بالا از اون شبی که دستت در رفت و دکتر جا انداخت تا میگم آنوش دکتر چکار کرد دستت و فشار میدی میگی اه اه 4 تا رنگ و میشناسی سبز-زرد-قرمز-آبی 15 خداد برای اولیین بار من و بابایی بدون شما رفتیم خرید شما رو گذاشتیم خونه خاله نازی ولی همش حس بدی داشتیم دلمون برات خیلی تنگ شده بود همش&n...
20 خرداد 1393

دخترم مامانو ببخش

خانم طلای من مامانی و ببخش که ناخواسته اذیتت کردم و باعث شدم درد بکشی 31/2/93 رفتیم خونه بابابزرگ قبل از شام اینقدر خوشمزه بازی درآوردی که همه دلشون می خواست قورتت بدن منم یهو جو زده شدم تو رو بلند کردم گذاشتم رو دوشم داشتم می چرخوندمت که دست راستت و از دستم کشیدی منم محکم گرفتمش و دست کوچولوت یه صدایی داد و شروع کردی به گریه و همش میگفتی دست دست الهی مامان برات بمیره هرکاریت میکردیم بازم گریه می کردی میگفتی دست همه رفتن شام بخورن و منم گذاشتمت روی پام و تکونت دادم خوابت برد اما بازم تا انگشت زدم به دستت شروع کردی به جیغ  گریه و دست دست درد از همون لحظه اول من گفتم دستش یه چیزی شد همه میگفتن نه بابا ترسیده بالاخره حاضر شدیم بردیمت...
7 خرداد 1393

تولد مامان و بابا

تولد تو تولد من است من تمام طول سال بیدار مانده ام که مبادا روز تولدمان تمام شود و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم تولدمان مبارک !؟ میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای ماروز میلادمون سر آغاز فصلی دگر از زندگیست عزیزترینم سالروز میلادمان مبارک امروز 4 خرداده و من 31 ساله و بابامجید 35 ساله شدیم راستی امروز 7 سالگرد نامزدیمون هم هست ...
4 خرداد 1393

بابایی روزت مبارک

بايد دختر باشي تا بداني پدر لطيف‌ترين موجود عالم است... بايد دختر باشي تا ته دل‌ات قرص باشد که هيچ‌وقت جاي دست پدر روي صورت‌ات نخواهد افتاد مگر به نوازش!   بايد پدر باشي تا بداني دختر عزيزترين موجود عالم است... تا پدر نباشي نمي‌تواني درک کني دختر داشتن افتخار پدر است!!! بايد دختر  پدر باشي تا احساس غرور کني... بايد پدر-دختر باشيد تا بدانيد چه شگفتي‌هايي دارد اين عالم! چه عزيز است اخم تلخ پدر و ناز دختر... چه نازک است دل پدر که طاقت ديدن اشک دختر را ندارد... باي...
24 ارديبهشت 1393

برگ گلم 15 ماهگیت مبارک

عروسک 15 ماهه من اونقدر شیرین و تو دلبرو شدی که دلم می خواد خودم درسته قورتت بدم دقیقا روز 15 ماهگیت رفتیم مشهد و واقعا خانم بودی  کوچولوی من از کارهای جدیدت بگم که ماشالله خیلی پیشرفت کردی و خیلی هم شیرین زبون شدی به من میگی مامان جووووووون با این تلفظ مان جوووووووووون به بابا مجید میگی باجوووووووووون الان 12 تا مروارید خوشگل داری 4 تا بالا +4 تا پائین+4 تا آسیاب بهت میگم آنی جون بشین جیش کن و شما الک یفیگور جیش کردن میگیری و میگی جیشششششششششش میگم انگشتات کو و شما انگشتاتو باز و بسته میکنی به بینی میگی بیم بیم و نشون می دی هر وقت گردنبد کردنت باشه فوری میندازی پیشتت که نخوریش برای ما هم این کار...
24 ارديبهشت 1393

یه هفته بد !

وااااااااااااااااای که هفته پیش چه هفته بدی بود خدا رو شکر که تموم شد اگه به جای هفته دهه داشتیم فکر کنم تموم میکردم از بس حرص خوردم دقیقا ار روز شنبه ششم اریبهشت شروع کردی به لجبازی و غذا نمی خوردی صداتم گرفته بود گفتم امروز خوب میشی نه فردا خوب میشی نخیررررررر ادامه داشت با هزار تا ترفند فقط توی هر وعده 2 تا قاشق چایخوری غذا میخوردی از دوشنبه بدتر شدی دیگه شب هاهم شام نمی خوردی حتی همون یه ذره رو  هر روز میبردمت ددر بلکه بخوری اما نه !!!سه شنبه 9 اردیبهشت صبح بردمت دکتر و گفت حساسیت فصلیه چیزی نیست دارو داد گفت براش اشتهاشم همون زینک پلاسی که می خوره خوبه و بعدش با هم برای بار سوم رفتیم شرکت پیش  بابا مجید تمام ...
16 ارديبهشت 1393