16 ماهگرد آنوشا
یک ماه دیگه گذشت و دخملک نازپری مامان وارد 17 ماه زندگیش شد
از کارهای جدیدت بگم که خیلی خانم و فهمیده شدی ده روزی میشه که وقتی برای تعویض پوشک به دستشویی میریم و پوشکت و باز میکنم تا میگم آنی جیش کن جیش میکنی و برای خودت دست میزنی جالبه که همشه هم جیش داری !!!ا
چهارده تا مروارید خوشگل داری 4 تا بالا 4 تا پائین و 4 تا دندون کرسی و 2 تا نیش فک بالا
از اون شبی که دستت در رفت و دکتر جا انداخت تا میگم آنوش دکتر چکار کرد دستت و فشار میدی میگی اه اه
4 تا رنگ و میشناسی سبز-زرد-قرمز-آبی
15 خداد برای اولیین بار من و بابایی بدون شما رفتیم خرید شما رو گذاشتیم خونه خاله نازی ولی همش حس بدی داشتیم دلمون برات خیلی تنگ شده بود همش 2 ساعت طول کشید ولی برای من مثل یه قرن گذشت بابامجید میگفت تو خیابون می خواستم بدونم دنبال بچه های مردم از بس که شما در حال دویدن هستی و بابایی در حال گرفتنت وروجک شیطون
خیلی کارهای خطرناک میکنی مثلا میری قابلمه میاری و میری روش و برای خودت دست میزنی یا میری روی دسته مبل و میخوای بری رو اپن و میری روی ماشینت جفت پا وایمیسی و بعدش میپری پائین
عاشق نماز خوندنتم یهو میری سجده وقتی نماز میخونم مهرم و برمیدارم میای زیر چادرم با هام قایم موشک بازی میکنی
وقتی کیف من و می بینی میندازی رو دستت و شروع میکنی به راه رفتن خیلی کارت بامزه است عاشق این کارهای دخملونتم به خدا
وقتی میریم پارک دیگه از تاب دل نمیکنی همش باید تاب بازی کنی و برای خودت شعر میخونی تاب تاب تاب تاب من باید 5 دوری توی صف وایسم تا نوبت بهت برسه و یه دل سیر بازی کنی با نی نی ها هم زود دوست میشی و می خوای بوسشون کنی
اصلا نون پنیر دوست نداری اما یه کوچولو نون و کره می خوری
توی میوه ها گوچه سبز و خیار و موز به صورت پوره شده و هندونه می خوری عاشق گیلاسی و بهش میگی گیلی اما لب به طالبی نمیزنی
شب ها توی آسمون دنبال ماه میگردی و دوست داری من برات شعر ماه در میاد که چی بشه رو بخونم و خودت و برام لوس کنی و من و تندتند بوس کنی
سی دی های خاله ستاره رو خیلی ذوست داری یه شعر ساعت و یه شعر پارک داره که خیلی بهشون علاقه داری چند روز پیش بابایی از سرکار اومده بود شما داشتی سی دی میدیدی وقتی تموم شد کانال و عوض کرد و شما جیغت دراومد که نه نه دینگ دینگ من !!!(یعنی شعر ساعت من و بزار)
خیلییییییییییی به وسایل خونه کار داری و این خیلی منو اذیت میکنه اما چاره ای نیست!
به عمو امید میگی موو و عمو خیلی ذوق میکنه
من یه وقتایی به نرگس جون میگم جاری تو هم یاد گرفتی بهش میگی جااااااااری
خیلی رقصیدن و دوست داری با کوچکترین آهنگی شروع میکنی به نانای کردن دستات و می چرخونی و دستت و میزاری روی سرت و میشینی و پا میشی همچنان با آهنگ قر تو کمرم فراونه می رقصی کلا آهنگهای قدیمی رو دوست داری آهنگها شمالی ترکی و لری هم دوست داری
هر جا میریم همه عاشق موهای فرفریت میشن مو فرفری همه دنیای منی