آنوشا کوچولو آنوشا کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

آنوشا فرشته کوچولوی خونه ما

آنوشا و باران

باران کوچولو دوست آنوشاست که دو سال از دخترک بزرگتره چند روز پیش رفته بودیم خونشون و حسابی با هم بازی کردن تازه مامان باران یه نی نی تو دلی هم داره اولش خیلی خوب باهم بازی کردن و کلی لاو ترکوندن بعدش باران اخساس بزرگی کرد و آنوشا رو بغل کرد و دعوا از همونجا شروع شد همش میگف نی نی دعبااااااا   ...
10 آبان 1393

آنوشا در سومین عروسی زندگیش

13 شهریور عروسی پسر عموم بود شب قبلش تا صبح دخترک گریه گرد جون سرما خورده بود و بینیش کیپ بود همش روی سینه مامان و بابا خوابید و نزاشت ما بخوابیم و بی خوابی باعث سردردم شده بود بالاخره صبح شد و بعد از صبحانه رفتیم خونه مامان پروین اینا تا من و خاله نازی و نیلو و بهرخ جون بریم آرایشگاه نهارت و دادم و رفتیم حسابی بابا مجید و اذیت کرده بودی و تو بغلش راهت برده بود تا نیم ساعت بخوابی وقتی برگشتم حاضر شدیم و تو هم حاضر کردم و برات لاک زدم و به همراه دایی و بهرخ جون و آرش و نیما رفتیم آتلیه و یه سری عکس انداختیم ولی زیاد همکاری نکردی و بی حوصله بوی و راهی رودهن شدیم توی راه خوابیدی از وقتی رسیدیم اون وسط رقصیدی و شیطونی کردی و خیلی هم علاقه داشتی ...
15 شهريور 1393

گذر عمر

  سمت راست : مامان فرنوش 17 ماهه سمت چپ: آنوشا کوچولو 17 ماهه  سمت راست :آنوشا 18 ماهه سمت راست: نیلوفر 18 ماهه (دختر خاله ها با یه لباس)     ...
10 شهريور 1393

زیباترین گل هستی روزت مبارک

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم دخترم روزت مبارک بچه که دختر باشه  مونس مادر میشه دختر خیلی عزیزه همش زبون می ریزه نون برنجی دختر نازک نارنجی دختر دختر گل تو باغاست چشم و چراغ باباست تصدق زبونش من که می میرم براش عزیز مامان من و بابامجید عاشقتیم این سومین روز دخملی بود که در کتارمونی البته سال اول فقط  یه فرشته تو دلی بودی که پانزده هفتت بود اما خوب ما میدونستیم یه گل دخمل داریم و الانم یه فرشته تو دل برو شدی عروسک من اینم از لباسی که به مناسبت روز دختر برات گرفتیم البته بزرگه ها باید سال دیگه بپوشی خانمی ...
6 شهريور 1393