آنوشا کوچولو آنوشا کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

آنوشا فرشته کوچولوی خونه ما

سفرنامه اصفهان

روز دوشنبه دوم اردیبهشت خیلی یهویی تصمیم گرفتیم که بریم اصفهان خونه دایی جون شب یه سر اومدم خونه و وسایل و جمع کردم سه شنبه ظهر همراه مامان پروین و آقاجون راهی اصفهان شدیم این اولین مسافرتی بود که بابامجید همراهمون نبود همش دعا میکردم که دختر خوبی باشی و ادیتم نکنی خدا رو شکر خیلی خانم بودی و حرف گوش میکردی و چشم میگفتی با آرش و نیما بازی می کردی آرش خیلی دوست داره همش میگفت عمه جون آنوشا خیلی کوچولوه انشالله بزرگ میشه الهی قربونش برم پسرکم آقا شده الان 3 سال و 8 ماهشه،نیما هم خیلی دوست داشت میزاشتت توی کامیون و باهات بازی می کرد تو هم خیلی ذوق میکردی به محض اینکه خانم دایی دمپایی روفرشی هاشو درمی آورد میدویدی می اومدی می پوشیدی و ...
8 ارديبهشت 1393

عروسک 14 ماهه من

  خانم طلا به همین زودی 14 ماهه ش که شدی 14 ماهه که مونسم شدی برام دلبری میکنی و تمام زندگی من و بابایی شدی دلبرکم کم کم داری زبون باز میکنی خیلی از کلمات و میگی ولی معمولا یه بار میگی دیگه نمیگی تا چند روز دیگه  خوابیده= آبیده جوجو اینجاست=دودو اینااااااا ساعت=دینگ دینگ میگم خانم خوشگله اسم شما چیه؟میگی آآآآآآآآآآآآنی میگم ساعت چنده دخترم؟نگاه میکنی به دستت میگی ده عاشق دوغی به دوغ میگی دوخ هرسوالی بپرسم میگی نه قربون نه گفتنت بشم آخه میگم مامان و دوست داری؟میگی نننننننه میگم آنی جون مامان و چند تا دوست داری میگی ده تا میگم عزیز مامان کیه؟میگی من من میگم عشق مامان کیه؟میگی من من ...
31 فروردين 1393

عیدانه

  (دخملی در حال بوس فرستادن برای همه خاله جون ها) به همین زودی تعطیلات عید هم تموم شد امسال عید واقعا عالی بود نمیدونم چرا اما یه حس ناب و تکرار نشدنی داشت که مطمنم بزرگترین علتش وجود تو بود فرشته کوچولوی دوست داشتنی عاشقتم مامانی اینقدر خانم و دلبر شدی که هرجا میریم همه رو شیفته خودت میکنی بیشتر عید مشغول عیددیدنی بودیم روز دوم هید که خونه عمه بابایی رفتیم خیلی شیطونی کردی طوری که آخر سر تمام وسایل پذیرایی و بابامجید جمع کرد!!!عمه موهای فرفری تو رو دیده بود میگفت ای جونم به من رفته ،هرجا میرفتیم به کسی بوس نمیدادی بغلشونم نمیرفتی فقط نمک میریختی چند روزی هم گردش رفتیم روز دوم عید رفتیم سرزمین عجایب برخلاف تصورم اصل...
15 فروردين 1393

ماهک من سال نو مبارک

  بوي باران ; بوي سبزه ; بوي خاک شاخه هاي شسته ; باران خورده ; پاک آسمان آبي و ابر سفيد , برگهاي سبز بيد عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي رسد اينک بهار خوش به حال روزگار خانم کوچولوی شیرینم عیدت مبارک عزیز دلم امسال دومین بهاری هست که پیش مایی الهی قربونت برم مامانی الهی 120 تا از این بهارهای زیبا ببینی لحظه تحویل سال مثل یه خانم کوچولو تو بغل من نشسته بودی و با من و بابا مجید دعا میکردی دستهای کوچولوت و بالا آورده بودی فرشته کوچولوی من الهی همیشه تنت سالم و دلت شاد باشه ماهک من ...
14 فروردين 1393