آنوشا کوچولو آنوشا کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

آنوشا فرشته کوچولوی خونه ما

20 ماهگی عروسکم

1393/8/17 1:9
نویسنده : مامان فرنوش
331 بازدید
اشتراک گذاری

20 ماهه که مادر شدم و فرشته زیبایی از فرشته های خدا تو آغوشمه 20 ماهه که فضای خونمون پر شده ار صدای دلنشین تو از عطر وجود تو 20 ماهه که خورشید زندگیمون شدی

این روزها اونقدر شیرین و تو دل برو شدی که گاهی وقتها واقعا خودمو کنترل میکنم نخورمت !

هوا سرد شده و چند روزیه که بخاری روشن کردیم و اولش هی میرفتی بهش گیر میدادی تا اینکه دستت و زدی و دیدی نه واقعا داغه و بی خیالش شدی !این ژاکت نارنجی و سال 88 وقتی فربد تو دلم بود بافتم و حالا اندازت شده جیگر مامان

شبها خیلی بد می خوابی نمی دونم چرا ؟هرشب ساعت 11 -11/30 می خوابی و ساعت 3 بیدار میشی گریه می کنی تا 4 همش میگی تاتی تاتی یعنی بلندشین من و راه ببرین حالا من هیچی بابا مجید بنده خدا بدخواب میشه مشکل اینجاست که شبها که بیدار میشی و میکی تاتی با من کار نداری بابایی و می خوای و بهش گیر میدی

خدا رو شکر غذا خوردنت بهتر شده  عاشق کبابی هرچی که می خوری و درست نمی جویی قورتش میدی چند روزیه که هر روز بهت آب لیموشیرین میدم اولش نمی خوردی بهت گفتم اگه بخوری مریض نمیشی دیگه می خوری

هفته پیش سرما خوردی و شب تا صبح گریه کردی صبح بردیمت دکتر و گفت دوباره گوشت عفونت کرده دکترت میگه لوزه داری به خاطر همین تا سرما می خوری گوش درد می گیری

حسابی رقاص شدی و چنان قری میدی که دیدن داره با دستمال با آهنگ بارون بارونه میرقصی

هر روز یک کلمه جدید میگی و یه جمله دو کلمه ای و ما رو عاشق تر میکنی دیگه کاملا حرفات واضحه

24 مهر کلینیک آتیه وقت گرفتیم و همراه بابایی بردیمت و خانم مشاور بعد از کلی سوال از من و بابایی و انجام یه سری تست و سوال از خودت و حرف زدن با شما گفت دخترتون فوق العاده باهوشه و هوش کلامیش نسبت به یه کودک 20 ماهه 50 درصد بیشتره خدا رو شکر و یه سری بازی و کاردستی به ما آموزش داد تا توی خونه باهم کار کنیم وقتی از اتاق اومدیم بیرون گفتی خاموم بای بای (خانم خداحافظ)و براش بوس فرستادی

یه خواب شیرین بعد از خرید با مامان فرنوش و خاله زهرا مامان سوفیا

پارک رفتن و خیلی دوست داری بعضی از روزها دوتایی با کالسکه میریم تره بار دم خونمون و بعد از خرید دختری حسابی بازی میکنه

 

همش گیر میدی به گوشی من یا پو بازی میکنی یا گربه تام هفته پیشم کلا همه گوشیم و پاک کردی

شعر توپ سفیدم و خوشحال و شاد و خندانم و یه دختر دارم شانداره رو  یادگرفتی با هم می خونیم البته کلمه ای

مثلا من میگم توپ سفیدم قشنگی و آنی میگه نازی///حالا من می خوام برم به آنی میگه بازی

بازی چه خوبه با بچه های آنی میگه خووب///بازی مینیم با یه دونه آنی میگه توپ

چون پرت میکنم توپ آنی میگه شفیدم را///از جا می پره میره تو آنی میگه هبببا (هوا)

قل قل می خوره تو زمین آنی میگه بززززش(ورزش)///یک .دو آ«ی میکه سه و مامان میگه چهار و پنج و آنی میگه شش

چند روز پیش نشسته بودی رو اوپن و من داشتم ماکارونی آبکش میکردم خودت زمزمه می کردی شفیدم/نازی/بازی/خوبه/توپ و ....یعنی تمام کلمات این شعر و که خودت میگی و پشت هم میگفتی

تا 6 بلدی بشمری

عاشق چشماتم که شیطنت ازش میباره

فکر کنم کلمات انگلیسی که یادگرفتی 20 تا میشه

وقتی اتوبوس میبینی میگی پلیس!!! بعد میگی BUS

یه کار بد میکنی و خیلی ناراحتم میکنی مو مامان و میکشی!!!آخه چرا؟؟؟

این عروسکت و خیلی دوست داری اسمشم گذاشتی علی کوچولو همه جاهم باید ببریمش شبها هم باهاش میخوابی

به عروسکت شیر میدی و میگی ننی شیر (یعنی خاله نرگس هم به نینیش شیر میده)

هنوزم طرف علی کوچولو نمیای حتی توی عکس

 

خداوند را هزاران مرتبه شکر

شکر بابت سلامتیت

شکر بابت این 20 ماه

بابت تمامی لحظات شیرینی که با تو می گذرانیم

20 ماهگیت مبارک گل خوش بوی مو فرفری مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)