عقیقه برای آنوشا گلی
عروسکم وقتی دنیا اومدی چون عجله داشتی و خیلی رودتر از موعد زمینی شدی فرصت نشد برات عقیقه کنیم و اون موقع برات قربونی کردیم وقتی مریض شدی و بیمارستان بودی نذر کردیم که انشاله خوب بشی و برات عقیقه کنیم امروز یعنی 19/10/93 مصادف با 23 ماهگیت رفتیم کهریزک و برات عقیقه کردیم تا انشاله همه بلایا ازت دفع بشه گل من
میگفتی برم لپ ببعی و بکشم
ازت پرسدم ببعی چطوری بود ؟گفتی sheep شاگلو بود
عاشقتم دخمل خوش زبونم
گل خوشگل مامان عاشقانه دوستت دارم تاااااااااااااااااااااااااا همیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی